
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
0 | 168 | baniasadi1 |
![]() |
0 | 107 | baniasadi1 |
![]() |
0 | 112 | baniasadi1 |
![]() |
0 | 111 | baniasadi1 |
![]() |
0 | 120 | baniasadi1 |
![]() |
0 | 117 | baniasadi1 |
![]() |
0 | 125 | baniasadi1 |
![]() |
0 | 121 | baniasadi1 |
![]() |
0 | 109 | baniasadi1 |
![]() |
0 | 169 | baniasadi1 |
![]() |
0 | 333 | baniasadi1 |
![]() |
0 | 984 | baniasadi1 |
![]() |
0 | 552 | baniasadi1 |
![]() |
0 | 513 | birjandi |
![]() |
0 | 646 | birjandi |
پروندهاش را زیر بغلش گذاشتند و بیرونش کردند ناظم با رنگ قرمز و چهره برافروخته فریاد کشید: بهت گفته باشم، تو هیچی نمی شی، هیچی...
به گزارش پارس به نقل از میزان، پرویز پرستویی در صفحه اینستاگرام خود نوشت:
پرونده اش را زیر بغلش گذاشتند و بیرونش کردند ناظم با رنگ قرمز و چهره برافروخته فریاد کشید: بهت گفته باشم، تو هیچی نمی شی، هیچی... مجتبی نگاهی به همکلاسی هایش انداخت، آب دهانش را قورت داد خواست چیزی بگوید اما، سرش را پایین انداخت و رفت.برگه مجتبی، دست به دست بین معلم ها می گشت... اشک و خنده دبیران در هم آمیخته بود.
امتحان ریاضی ثلث اول
سوال یک: مثال برای مجموعه تهی نام ببرید
جواب : مجموعه آدم های خوشبخت فامیل ما.
سوال: عضو خنثی در جمع کدام است؟
جواب: حاج محمود آقا، شوهر خاله ریحانه که بود و نبودش در جمع خانواده هیج تاثیری ندارد و گره ای از کار هیچ کس باز نمی کند.
سوال: خاصیت تعدی در رابطه ها چیست؟
جواب: رابطه ای است که موجب پینه دست پدرم ، بیماری لاعلاج مادرم و گرسنگی همیشگی ماست.
معلم ریاضی اشکش را با گوشه برگه مجتبی پاک کرد و ادامه داد.
سوال: نامساوی را تعریف کنید.
جواب: نامساوی یعنی، یعنی، رابطه ما با آنها، از مابهتران اصلا نامساوی که تعریف و تمجید ندارد ، الهی که نباشد.
سوال: خاصیت بخش پذیری چیست؟
جواب: همان خاصیت پول داری است آقا که اگر داشته باشی در بخش بیمارستان پذیرش می شوی و گرنه مثل خاله سارا بعد از جواب کردن بیمارستان تو راه خانه فوت می کنی.
سوال: کوتاه ترین فاصله بین دو نقطه چه خطی است؟
جواب: خط فقر ، که تولد لیلا ، خواهرم را ، سریعا به مرگش متصل کرد.
برگه در این نقطه کمی خیس بود و غیر خوانا که شاید اثر قطره اشک مجتبی بود، معلم ریاضی ادامه نداد. برگه را تا کرد بوسید و در جیبش گذاشت.
مجتبی دم در حیاط مدرسه رسیده بود؛ برگشت با صدای لرزانش فریاد زد آقا اجازه: گفتید هیچی نمی شیم؟ هیچی؟ بعد عقب عقب رفت، در حیاط را بوسید و پشت در گم شد.
درباره : مديريت مدارس , نكته هاي مديريتي ,